۱۳۹۲ آبان ۳۰, پنجشنبه

1 - موسی در نه آیه از آیات خداوند بسوی فرعون و قومش رفت اين آیات چه بودند؟

سوالات قرآن برای ترویج و نشر فرهنگ کتاب آسمانی 1
قرآن میگوید که موسی در نه آیه از آیات خداوند بسوی فرعون و قومش رفت اين آیات چه بودند؟
وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى تِسْعَ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ فَاسْأَلْ بَنِي إِسْرَائِيلَ إِذْ جَاءهُمْ فَقَالَ لَهُ فِرْعَونُ إِنِّي لَأَظُنُّكَ يَا مُوسَى مَسْحُوراً [الإسراء : 101]
پاسخ = وَأَدْخِلْ يَدَكَ فِي جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاء مِنْ غَيْرِ سُوءٍ فِي تِسْعِ آيَاتٍ إِلَى فِرْعَوْنَ وَقَوْمِهِ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْماً فَاسِقِينَ [النمل : 12]
 
 جواب : نه آیاتی که موسی در قرآن با آن بسوی فرعون و قومش فرستاده شد طبق آیات قرآن بر اساس معروفترین ها تا غیر قابل باور ترین ها از این قرارند ا- عصا 2- دست درخشنده ی موسی 3- طوفان 4- ملخ 5- شپش 6- قورباقه 7- خون 8- تابوت (صندوق) 9- جسد فرعون

بسیار شگفت انگیز است داستان موسی و فرعون از دریا شروع میشود و به دریا خاتمه می یابد فرعونی که برای حفظ سلطنت خود هزاران کودک بی گناه را کشته بود تا موسی نیاید او را از دریا می گیرد و خود در دریا غرق میشود و قرآن صندوقی را که مادر موسی با وحی خداوند کودکش را در آن نهاد و به دریا سپرد را آیه ای میداند که ملایکه حملش می کردند و کالبد فرعون نیز آیه ای دیگر اما معجزاتی که موسی توسط عصا انجام میدهد مانند جاری ساختن 12 چشمه و شکافتن دریا ویا مار و اژدها شدن عصا و بلعیدن بساط جادوگران همگی معجزاتی هستند که توسط عصا انجام گرفته و دریک آیه خلاصه میشوند آیاتی که این نه آیه را تایید میکنند را در زیر می آورم

وَاضْمُمْ يَدَكَ إِلَى جَنَاحِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاء مِنْ غَيْرِ سُوءٍ آيَةً أُخْرَى [طه : 22]

و دستت را بر بغل خود بچسبان بدون هیچ ضرری سفید و درخشان بیرون می آید نشانه ای دیگر (از جانب خدا) 22

فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمُ الطُّوفَانَ وَالْجَرَادَ وَالْقُمَّلَ وَالضَّفَادِعَ وَالدَّمَ آيَاتٍ مُّفَصَّلاَتٍ فَاسْتَكْبَرُواْ وَكَانُواْ قَوْماً مُّجْرِمِينَ [الأعراف : 133]

سپس بر آنها طوفان و ملخ و شپش و قورباغه و خون آیاتی جدا جدا فرستادیم ولی کبر ورزیدند و قومی مجرم بودند 133

أَنِ اقْذِفِيهِ فِي التَّابُوتِ فَاقْذِفِيهِ فِي الْيَمِّ فَلْيُلْقِهِ الْيَمُّ بِالسَّاحِلِ يَأْخُذْهُ عَدُوٌّ لِّي وَعَدُوٌّ لَّهُ وَأَلْقَيْتُ عَلَيْكَ مَحَبَّةً مِّنِّي وَلِتُصْنَعَ عَلَى عَيْنِي [طه : 39] که او را در صندوق بگذار و او را در دریا رها کن و دریا او را به ساحل می افکند تا دشمن من و دشمن او او را بگیرد و محبت تو را از جانب خود در دل (فرعون) افکندم و تا تو را طبق خواسته ی من پرورش دهد 39

وَقَالَ لَهُمْ نِبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَن يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَبَقِيَّةٌ مِّمَّا تَرَكَ آلُ مُوسَى وَآلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلآئِكَةُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ [البقرة : 248]

و پیامبرشان به آنها گفت : که البته نشانه فرمانرواییش آنست که برای شما صندوقی می آورد که در آن آرامشی از جانب پروردگارتان است و بقیه ای از آنچه اهل موسی و اهل فرعون ترک کردند . ملائکه آن را حمل میکنند به یقین آیه ای برای شما در آنست اگر باورمندان باشید 248

فَالْيَوْمَ نُنَجِّيكَ بِبَدَنِكَ لِتَكُونَ لِمَنْ خَلْفَكَ آيَةً وَإِنَّ كَثِيراً مِّنَ النَّاسِ عَنْ آيَاتِنَا لَغَافِلُونَ [يونس : 92]

امروز بدنت را نجات میدهیم تا برای آینده گانی که بعد از تو می آیند نشانه ای (آیه ای) باشی و قطعآ بسیاری از مردم از آیات ما غافل هستند 92

2 - سال در قرآن شمسی و یا قمریست ؟


پاسخ به : سوالات قرآن برای ترویج و نشر فرهنگ کتاب آسمانی 2
خردمندان مومن با تدبر و تفکر آیات کتاب حکیم بفرمایید
آیا سالی که قرآن ذکر میکند سال شمسی و یا قمری است و مقصود از ماه چیست ؟ ماه شمسی و یا قمریست ؟
يَسْأَلُونَكَ عَنِ الأهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَوَاقِيتُ لِلنَّاسِ وَالْحَجِّ وَلَيْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوْاْ الْبُيُوتَ مِن ظُهُورِهَا وَلَـكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَى وَأْتُواْ الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا وَاتَّقُواْ اللّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ [البقرة : 189] از تو در باره ی هلال های ماه میپرسند بگو آن اوقاتی است برای انسانها و برای حج و خوب نیست که به خانه ها از پشت آنها درآیید و لیکن خوب کسیست که حدود خدا را رعایت می کند و به خانه ها از درب هایش درآیید و حدود خدا را رعایت کنید شاید رستگار شوید ﴿
۱۸۹
جواب :
وقتی قران سخن از ماه می کند حتمآ سال قمری را بیان می کند و وقتی سخن از فصل است مقصود قرآن سال شمسی است
طبیعی است وقتی قرآن از یک ماه سخن میگوید منظورش یکبار کامل گردش ماه بدور زمین است یعنی از زمانی که هلال ماه در آسمان پدیدار میشود تا زمانی که دیگر محو میشود و تا پدیدار شدن دوباره اش را یک ماه مینامیم
محاسبات بر مبنای حرکت ماه بدور زمین که ما آن را یک ماه میشناسیم
وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجاً يَتَرَبَّصْنَ بِأَنفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْراً فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا فَعَلْنَ فِي أَنفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَاللّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ [البقرة : 234]
و کسانی که از شما میمیرند و همسرانی را تنها می گذارند خود آن زنان چهار ماه و ده روز انتظار کشند سپس هر وقت به سر آمد خویش رسیدند پس گناهی بر شما نیست در آنچه که آن زنان در باره خودشان به نیکی بکنند و خدا به آنچه میکنید آگاه است 234
شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِيَ أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَمَن كَانَ مَرِيضاً أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُرِيدُ اللّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلاَ يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَلِتُكْمِلُواْ الْعِدَّةَ وَلِتُكَبِّرُواْ اللّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ [البقرة : 185]
ماه رمضان که در آن قرآن نازل شد هدایتی است برای مردم و روشنگریهایی از هدایت و جدا کننده ی حق و باطل است پس هر کس از شما که (در شهر خود) حضور دارد ماه را روزه بدارد و آنکس که مریض باشد یا بر سفر باشد (و نتواند روزه بگیرد )پس (به اندازه ی) تعدادش از روزهای دیگر (روزه بگیرد) خدا برای شما آسانی را می خواهد و برای شما سختی را نمی خواهد و تا کامل کنید تعداد (روزه ها ) را و بزرگ بدارید خدا را بر آنچه هدایت کرد شما را و شاید شما تشکر کنید 185
زمانها در قرآن
روز = یوم ماه = شهر سال = سنه + عام + حول شتاء = زمستان صیف = تابستان ظهرو صبح و شب = لیل نیمه شب = آناء الیل مغرب وعصر سپیده دم = فلق +فجر+شفق مواقع النجوم = موقعیتها و زمانهای ستاره ها و............
نام ماه هایی که در قرآن امده
رمضان و حج
نام روزهای هفته که در قرآن آمده
جمعه = جمعه و شنبه = السبت
نام فصلهایی که در قرآن آمده
تابستان و زمستان
إِيلَافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَاء وَالصَّيْفِ [قريش : 2]دوستی کردن آنها مانند کوچ کردن در زمستان و تابستان است ﴿
۲
نگارش فصول در قران نشان از سال شمسی است و نگارش ماه ها در قران نشان از سال قمریست
شمار سال در قران متفاوت است گاهی با سنه و بعضاٌ عام و گاهی با حول سال را بیان می کند به آیات زیر دقت کنید
أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّىَ يُحْيِـي هَـَذِهِ اللّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللّهُ مِئَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْماً أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَل لَّبِثْتَ مِئَةَ عَامٍ فَانظُرْ إِلَى طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَانظُرْ إِلَى حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِّلنَّاسِ وَانظُرْ إِلَى العِظَامِ كَيْفَ نُنشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْماً فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ [البقرة : 259] یا مانند مردی که بر شهری گذر میکرد که در آن خانه ها فرو ریخته بود گفت : خدا آن را چگونه بعد از مرگش زنده میکند و خدا او را یکصد سال میراند سپس او را بر انگیخت . گفت : چه مدت زمان درنگ کردی گفت یک روز یا قسمتی از روز را ماندم گفت بلکه یکصد سال است که مانده ای و به غذایت نگاه کن و به نوشیدنی خود که نگندیده و به خرت نگاه کن و تا تو را آیه ای برای مردم قرار دهیم و به استخوانها نگاه کن که چگونه آن را برجسته می کنیم سپس آن را با گوشتی می پوشانیم پس وقتیکه دلایل برایش روشن شد گفت دانستم که قطعاً خدا بر هر چیزی تواناست ﴿۲۵۹
يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِّمَّا تَعُدُّونَ [السجدة : 5] دستو را از آسمان بسوی زمین تدبیر میکند سپس بسوی او باز میگردد در روزی که مقدار آن هزار سال است از آنچه می شمارید ﴿
۵
وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلاَدَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَن يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ وَعلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لاَ تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلاَّ وُسْعَهَا لاَ تُضَآرَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَلاَ مَوْلُودٌ لَّهُ بِوَلَدِهِ وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَلِكَ فَإِنْ أَرَادَا فِصَالاً عَن تَرَاضٍ مِّنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْهِمَا وَإِنْ أَرَدتُّمْ أَن تَسْتَرْضِعُواْ أَوْلاَدَكُمْ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِذَا سَلَّمْتُم مَّا آتَيْتُم بِالْمَعْرُوفِ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ [البقرة : 233] و مادرانی که فرزندانشان را شیر میدهند دو سال کامل (فرصت دارد) برای هر کس که بخواهد تمام کند شیر دادن را و بر پدر کودک است غذای آنها و پوشاک آنها به نیکی کسی جز به اندازه توانش تکلیف نشود . مادر به خاطر کودکش ضرر نکند ونه پدر به خاطر کودکش و برارث برنده است مانند آن . و اگر آندو جدا کردن از شیردادن خواستند و مشورتی پس گناهی بر آندو نیست و اگر شیردهی فرزندانتان را خواستید پس مشگلی بر شما نیست وقتی آن (شیر دادن به فرزندتان) را قبول کنید به طور معمول (هزینۀ آن را) بدهید و حدود خدا را رعایت کنید و بدانید حتماً خدا به آنچه می کنید بیناست ﴿
۲۳۳
وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجاً وَصِيَّةً لِّأَزْوَاجِهِم مَّتَاعاً إِلَى الْحَوْلِ غَيْرَ إِخْرَاجٍ فَإِنْ خَرَجْنَ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِي مَا فَعَلْنَ فِيَ أَنفُسِهِنَّ مِن مَّعْرُوفٍ وَاللّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ [البقرة : 240]و کسانی که از شما می میرند و ازواجی باقی می گذارند وصیت است برای ازواجشان بهره مند شدن تا یک سال بدون اخراج کردن و اگر خودشان خواستند که بروند گناهی بر شما نیست در آنچه با خودشان به طور معمول انجام دهند و خدا عزتمند حکیم است ﴿
۲۴۰
محاسبات بر اساس حرکت زمین بدور خورشید سال شمسی وپدید آمدن فصول
باید بدانیم که نام سال قمری و سال شمسی یک قرار داد بشریست و برای گاه شماری این نامها بر آن نهاده شده اما قرآن بر اساس همین قرار دادهای بشری هم از سال شمسی و هم از سال قمری سخن می گوید . قرآن از ماه های حرام و سال و سال کامل و فصل ها سخن میگوید که برای کشاورزان هنگام درو کردن و کاشت محصول دانستن این زمانها مطلب بسیار مهمی است بعنوان مثال : در تعبیر خواب ملک یوسف میگوید : قَالَ تَزْرَعُونَ سَبْعَ سِنِينَ دَأَباً فَمَا حَصَدتُّمْ فَذَرُوهُ فِي سُنبُلِهِ إِلاَّ قَلِيلاً مِّمَّا تَأْكُلُونَ [يوسف : 47]
گفت هفت سال پی در پی زراعت کنید و آنچه را درو می کنید بگذارید تا در خوشه بماند مگر مقدار کمی از ان را که می خورید (بقیه را پس انداز کنید)
هفت سال پی در پی بکارید و ذخیره کنید بدون تردید یوسف در این آیه از سال شمسی سخن می گوید با توجه به اینکه سال قمری هر سال بین 10 تا 11 روز از سال شمسی عقب میماند و در طول هفت سال فصل کشت اگر بر مبنای سال قمری محاسبه گردد حدودا دو ماه و نیم عقب تر از سال شمسی است معقول نیست که یوسف گفته باشد مثلآ به جای اوایل بهار مصریان اوایل زمستان که تقریبآ فصل مناسبی برای کشت نیست دانه بکارند و قطعآ در گفتن اینکه هفت سال پی در پی بکارید و ذخیره کنید منظور یوسف محاسبه ی فصول بر اساس سال شمسی است وبرای مصریان دانستن فصلها که بر اساس سال شمسی محاسبه میگردد ضروری بود و آنها میدانستند که در چه فصلی از سال شمسی باید اقدام به این کار کنند
 . و اگر به آیه ی 49 همین سوره نگاه کنیم شاید فرق بین سنه و عام روشن گردد یعنی زبان قرآن می گوید که یوسف سنه را به سال شمسی بیان می کند و منظورش از عام سال قمریست که از مجموع دوازده ماه قمری حاصل می شود
ثُمَّ يَأْتِي مِن بَعْدِ ذَلِكَ عَامٌ فِيهِ يُغَاثُ النَّاسُ وَفِيهِ يَعْصِرُونَ [يوسف : 49]
سپس بعد از آن سالی می آید که مردم به تنگنا می افتند و باید به مردم کمک شود ﴿
۴۹
مقايسه ىو آیه برای فهم سال شمسی و قمری
به دو آیه که در سوره ی یوسف از زبان یوسف بیان میشود دقت کنید که منظورش در آیه ای سال شمسی و در آیه ای دیگر سال قمریست به دو کلمه ی سنه (سال شمسی) و عام (سال قمری) دقت کنید
قَالَ تَزْرَعُونَ سَبْعَ سِنِينَ دَأَباً فَمَا حَصَدتُّمْ فَذَرُوهُ فِي سُنبُلِهِ إِلاَّ قَلِيلاً مِّمَّا تَأْكُلُونَ [يوسف : 47]
گفت هفت سال پی در پی زراعت کنید و آنچه را درو می کنید بگذارید تا در خوشه بماند مگر مقدار کمی از ان را که می خورید (بقیه را پس انداز کنید)
ثُمَّ يَأْتِي مِن بَعْدِ ذَلِكَ عَامٌ فِيهِ يُغَاثُ النَّاسُ وَفِيهِ يَعْصِرُونَ [يوسف : 49]
سپس بعد از آن سالی می آید که مردم به تنگنا می افتند و باید به مردم کمک شود ﴿
۴۹
دلیل دیگری که میتوان نتیجه گرفت که عام به سال قمری اطلاق میشود توبه 37 است >>> إِنَّمَا النَّسِيءُ زِيَادَةٌ فِي الْكُفْرِ يُضَلُّ بِهِ الَّذِينَ كَفَرُواْ يُحِلِّونَهُ عَاماً وَيُحَرِّمُونَهُ عَاماً لِّيُوَاطِؤُواْ عِدَّةَ مَا حَرَّمَ اللّهُ فَيُحِلُّواْ مَا حَرَّمَ اللّهُ زُيِّنَ لَهُمْ سُوءُ أَعْمَالِهِمْ وَاللّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ [التوبة : 37] جز این نیست که بی اعتنایی افزایش در کفر است که بوسیلۀ آن گمراه می شوند کسانی که کافر شدند در سالی آن را حلال میشمارند و سالی دیگر حرامش میکنند تا تعداد آنچه را که خدا حرام کرده زیر پا بگذارند و تا حلال کنند آنچه را خدا حرام کرده برای آنها بدی اعمالشان آراسته گردیده و خدا قوم کافران را هدایت نمی کند ﴿
۳۷
این آیه بروشنی در باره ی ماه های حرام است و دارد از ماه و سالی که ماه های قمری آن را ایجاد میکند بحث می کند و کلمه ی عام در این آیه مفهوم سال قمری را برای ما تبیین می کند

و اینکه در قرآن وقتی خداوند از دوستی یا عهد و پیمان قریش مثال میزند آنرا به کوچ کردن زمستان و تابستان تمثیل میکند و از فصل سخن میگوید و البته بطور حتم آن را بر اساس سال شمسی محاسبه میکند

دلیل دیگری برای سال شمسی سخن گفتن از فصل است که ماه های قمری فاقد فصل هستند و ماه ها در فصلهای متفاوت شروع میشوند و پایان می یابند مثلآ ماه رمضان ممکن است در زمستان و یا تابستان و یا در بهار و پاییز قرار بگیرد در قرآن وقتی خداوند از دوستی یا عهد و پیمان قریش مثال میزند آنرا به کوچ کردن زمستان و تابستان تمثیل میکند و از فصل سخن میگوید و البته بطور حتم آن را بر اساس سال شمسی محاسبه میکند زیرا فصول بر اساس ماه های قمری متغیر هستند برای همین هم هست که ماه رمضان گاهی در تابستان و گاهی در زمستان فرا میرسد
إِيلَافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَاء وَالصَّيْفِ [قريش : 2] دوستی یا عهدو پیمان آنها مانند کوچ کردن زمستان و تابستان است

طبیعی است وقتی قرآن از یک ماه سخن میگوید منظورش یکبار کامل گردش ماه بدور زمین است یعنی از زمانی که هلال ماه در آسمان پدیدار میشود تا زمانی که دیگر محو میشود و تا پدیدار شدن دوباره اش را یک ماه مینامیم
محاسبات بر مبنای حرکت ماه بدور زمین که ما آن را یک ماه میشناسیم
يَسْأَلُونَكَ عَنِ الأهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَوَاقِيتُ لِلنَّاسِ وَالْحَجِّ وَلَيْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوْاْ الْبُيُوتَ مِن ظُهُورِهَا وَلَـكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَى وَأْتُواْ الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا وَاتَّقُواْ اللّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ [البقرة : 189]
از تو در باره ی هلال های ماه میپرسند بگو آن اوقاتی است برای انسانها و برای حج و خوب نیست که به خانه ها از پشت آنها بیایید و لیکن خوب کسیست که رعایت میکند و به خانه ها از درب هایش بیایید و حدود خدا را رعایت کنید شاید رستگار شوید 189
لِّلَّذِينَ يُؤْلُونَ مِن نِّسَآئِهِمْ تَرَبُّصُ أَرْبَعَةِ أَشْهُرٍ فَإِنْ فَآؤُوا فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ [البقرة : 226]
برای کسانی که اعراض میکنند که با زنانشان هم خوابی نکنند چهار ماه انتظار کشیدن است واگر بازگشتند قطعآ خدا آمرزنده مهربان است 226
وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجاً يَتَرَبَّصْنَ بِأَنفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْراً فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا فَعَلْنَ فِي أَنفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَاللّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ [البقرة : 234]
و کسانی که از شما میمیرند و همسرانی را تنها می گذارند خود آن زنان چهار ماه و ده روز انتظار کشند سپس هر وقت به سر آمد خویش رسیدند پس گناهی بر شما نیست در آنچه که آن زنان در باره خودشان به نیکی بکنند و خدا به آنچه میکنید آگاه است 234
شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِيَ أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَمَن كَانَ مَرِيضاً أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُرِيدُ اللّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلاَ يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَلِتُكْمِلُواْ الْعِدَّةَ وَلِتُكَبِّرُواْ اللّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ [البقرة : 185]
ماه رمضان که در آن قرآن نازل شد هدایتی است برای مردم و روشنگریهایی از هدایت و جدا کننده ی حق و باطل است پس هر کس از شما که (در شهر خود) حضور دارد ماه را روزه بدارد و آنکس که مریض باشد یا بر سفر باشد (و نتواند روزه بگیرد )پس (به اندازه ی) تعدادش از روزهای دیگر (روزه بگیرد) خدا برای شما آسانی را می خواهد و برای شما سختی را نمی خواهد و تا کامل کنید تعداد (روزه ها ) را و بزرگ بدارید خدا را بر آنچه هدایت کرد شما را و شاید شما تشکر کنید 185

تاریخچه تقویم شمسی و قمری چیست
سال ۴۶۷ در زمان سلطنت جلال الدین ملکشاه سلجوقی و وزارت خواجه نظام الملک ، چون خواستند ترتیب تقویم یعنی محاسبه سال و ماه را بر طبق قوانین نجومی و دقیق معین کنند، گروهی از دانشمندان آگاه به علم نجوم را برای این کار انتخاب کردند و آنها مامور بودند تا محاسبه را ترتیب دهند و این محاسبه ، درست ترین و دقیق ترین محاسبه سال شماری و معروف به تقویم جلالی است و خیام یکی از این دانشمندان و گویا سرپرست این گروه بوده است.
هر دستگاه تقسیم زمان به سال ، ماه ، هفته و روز و جدولی که شامل این تقسیمات است ، به تقویم یا تاریخ موسوم است.همه این دستگاه های قراردادی حساب زمان در نهایت به امور متناوب طبیعی و دوره های گردش طبیعی برمی گردد. در واقع باید گفت که تاریخ تقویم از زمانی شروع می شود که انسان به حال ماندگاری به زراعت پرداخت ؛ در نتیجه متوجه شد که موسم بذرافشانی به فواصل منظم همه ساله بازمی گردد.سپس به شمردن ایام میان دو موسم متوالی بذرافشانی پرداخت
سال شمسی
برای مصریان قدیم ، به مناسبت نقش حیاتی طغیان های سالانه رود نیل در اقتصاد زراعتی آنها و به ترتیب نسبتا منظم این طغیان ها، سال شمسی اهمیتی بیش از سال قمری داشت.به همین دلیل ، از زمانهای بسیار دور، تقویم شمسی خالص ، جایگزین تقویم قمری بدوی شد. سال شمسی به
۳ فصل ۴ ماهه تقسیم می شد.هر ماه ۳۰ شبانه روز بود و پس از ۱۲ ماه ، ۵ روز اضافی درج می شد و به این ترتیب ، سال درست ، مرکب از ۳۶۵ شبانه روز بود.در سالی که این تقویم اختیار شد، اولین روز اولین ماه ، مقارن ، رصد تشریق شعرای یمانی آغاز شد و انتخاب آن مسلما به این سبب بود که تقریبا مقارن آغاز طغیان نیل و انقلاب صیفی بود
تقویم جلالی یا ملکی
تقویم شمسی که در زمان جلال الدوله ملکشاه سلجوقی تاسیس شد و در قسمت اعظم ایران رواج یافت ، همان تقویمی است که امروزه رایج است.مبدا این تقویم روز جمعه
۹ رمضان ۴۷۱ هجری قمری است. سال جلالی از اول بهار آغاز می شود و ۱۲ ماه ۳۰ روزه و ۵روز اضافی به دنبال ماه دوازدهم دارد. روز اول سال جلالی ، یعنی روز ورود خورشید به اعتدال بهاری با روز ورود خورشید به نخستین درجه حمل انطباق یافت با این قرارداد، سال جلالی به عکس سال مسیحی که در هر ۱۰ هزار سال ، قریب ۳ روز با سال شمسی اختلاف پیدا می کند، همیشه مطابق با سال شمسی قرار دارد و آن را می توان دقیق ترین تقویم جهان دانست ؛ ولی سالهای کبیسه در تقویم جلالی ، ثابت نیستند و کبیسه کردن موقوف به نتایج رصد هر سال است
برای بررسی بیشتر میتوانید به لینک ماه های حرام در قران کدام ها هستند رجوع کنید http://quranmoslems.blogspot.com/2010/01/blog-post_4149.html

3- سه طریقی که خدا با بشر سخن میگوید در قران کدام هستند ؟

جواب : سوالات قرآن برای ترویج و نشر فرهنگ کتاب آسمانی 28
دوستان خردمند قران میگوید که خداوند به سه طریق با بشر حرف میزند با تفکر و تدبر در آیات قرآن بفرمایید
سه طریقی که خدا با بشر سخن میگوید در قران کدام هستند؟
ضمن تشکر از عزیزانی که در باره ی قرآن تفکر و تدبر مینمایند و بعضآ جواب سوالات را کامل و یا ناقص مینویسند امیدوارم که با تدبر و تفکر قران جامعه ای پویا و هوشمند داشته باشیم
جواب : بر اساس آیه 51 سوره ی شورا
وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْياً أَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولاً فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاءُ إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ [الشورى : 51]
خداوند فقط به سه طریق با بنده اش حرف میزند و راه دیگری وجود ندارد اما باید دانست که سخن گفتن خدا با بشر در وضعیت و شرایط هوشیاری و بیداریست و بر خلاف اندیشه ها و باورهای غلط در خواب و رویا نیست و خدا با کسی در خواب و رویا سخن نمی گوید
1 - از طریق وحی
2 - بوسیله ی رسول
3 - از وراء حجاب
طریق وحی و رسول روشن است اما وراء حجاب حالتی است که بشر صدایی را میشنود و فرشته و یا رسولی را هم نمی بیند نمونه ی آیات برای فهم وراء حجاب
وَنَادَيْنَاهُ مِن جَانِبِ الطُّورِ الْأَيْمَنِ وَقَرَّبْنَاهُ نَجِيّاً [مريم : 52]و از جانب راست طور صدایش کردیم و بعنوان نجات دهنده نزدیکش کردیم ﴿۵۲﴾
وَنَادَيْنَاهُ أَنْ يَا إِبْرَاهِيمُ [الصافات : 104] و او را صدا کردیم که ای ابراهیم 104
با تاکید دوباره میگویم که خدا با بشر در هوشیاری کامل ارتباط بر قرار میکند و نه در رویا و خواب و با ظن و گمان و شبهه
وَلَقَدْ رَآهُ بِالْأُفُقِ الْمُبِينِ [التكوير : 23]وَمَا هُوَ عَلَى الْغَيْبِ بِضَنِينٍ [التكوير : 24] و قطعآ (پیامبر) او را (کسی که وحی می کرد را) در افق روشنی دید 23 و او بر (وحی) غیب دریغ نکرد ( از دادن چیزی خود داری نکرد و همه چیز را گفت) 24

4 - اولی الامر در قران چه کسانی هستند ؟



جواب : سوالات قرآن برای ترویج و نشر فرهنگ کتاب آسمانی 4
دوستان با ارزش و خردمند با توجه به اینکه کلمه ی اولی الامر در قران بسیار دستخوش تحریف گشته و معانی مختلفی بر آن مترتب شده لطفآ با تانی و تامل در آیات کتاب حکیم بفرمایید
اولی الامر در قران چه کسانی هستند ؟
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً [النساء : 59]
جواب : اولی الامر در قرآن چه کسانی هستند ؟
واژه ی او لی الامر از دو کلمه ی اولی به معنی صاحبان و دارنده گان و امر به معنی دستور و کار تشکیل شده و وقتی این دو کلمه با هم ترکیب میشوند به معنی اساتید کار و متخصصان و کارشناسان است
کلمه ی اولی الامر دو بار در قران آمده سوره ی نساء آیات 59 و 83 که در این آیات دو ویژگی مهم اولی الامر بیان شده
1 -
میتوان با اولی الامر نزاع کرد و نظر آنها را که بر خلاف حکم خدا و رسول است را نپذیرفت
2 -
اولی الامر باید دارای قدرت تشخیص و استنباط باشند یعنی یا متخصص باشند و یا کارشناس باشند
متاسفانه ارباب مذاهب برای توجیه عقاید فرقه ای و گروهی خود و تحریف معنی حقیقی اولی الامر ، آیه ی 59 سوره ی نساء را همیشه نصفه میخوانند >>> يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّـهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنكُمْ......59 و الباقی آیه را که مهمترین بخش آیه است و یک ویژگی منحصر بفرد اولی الامر را می نمایاند کتمان میکنند تا حقیقت اولی الامر را که آیه ی قرآن میگوید میتوان با آنها نزاع کرد را مخفی کنند و دروغها و تحریفاتشان واقعی به نظر برسد این در حالیست که ادامه ی آیه می فرماید از اولی الامر اطاعت کنید اما اگر در مطلبی با آنها منازعه کردید ببینید خدا و رسولش چه می گویند
برای روشن شدن این مطلب دو مثال برایتان میزنم شما برای رفتن به فضا و پرواز باید به سخنان کارشناسان و متخصصین پرواز گوش کنید و به دستورات آنها عمل کنید زیرا در این باره آنها اولی الامر شما هستند تا بدون صدمه و آسیب یک پرواز موفق به فضا داشته باشید یا برای درمان یک بیماری باید به دستورات پزشک متخصصی که تحت نظر او هستید توجه کنید و به آنها عمل کنید زیرا آن پزشک اولی الامر شماست و اطلاعات او در بهبودی بیماری به شما کمک میکند حال اگر همین متخصصین چیزهایی را به شما گفتند که مغایر با حکم خدا و رسول بود و شما آن را تشخیص دادید باید ببینید که خدا و رسول چه می گویند بعنوان مثال اگر پزشک به شما گفت که برای بهبودیتان باید استیک خوک با کمی شراب بخورید تا حالتان بهتر شود نباید این کار را بکنید یا برای کسانی که ناتوانی جنسی دارند برخی از سکس تراپ ها برای بهبودی ناتوانی جنسی آمیزش با جنس مخالف را در حالیکه همسر او نیست تجویز میکنند و بعظآ این کار را با حضور همسر فرد ناتوان تجویز میکنند و این کار مغایر با دستور خدا و رسول است و نباید از آن اطاعت کرد
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّـهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنكُمْ ۖ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّـهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّـهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ۚ ذَٰلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا﴿٥٩﴾ ای کسانی که ایمان آورده اید اطاعت کنید از خدا و اطاعت کنید رسول را و کار دانان ( کارشناسان یا متخصصین ) از خودتان را و اگر ( با این کارشناسان ) در چیزی نزاع کردید آن را (حکمیت را) به سوی خدا و رسول باز گردانید اگر شما ایمان به خدا و روز آخرت دارید زیرا آن در تاویل نیکو تر و بهتر است﴿۵۹
وَإِذَا جَاءهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُواْ بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُوْلِي الأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلاَ فَضْلُ اللّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلاَّ قَلِيلاً [النساء : 83] و وقتی که خبری از امنیت و یا ترس به آنها میرسد خبر آن را پخش میکنند در حالیکه اگر آن را بسوی رسول و بسوی کارشناسان و متخصصین باز می گرداندند حتماً کسانی از خودشان که تجزیه و تحلیل میکردند آن را میدانستند و اگر احسان خدا و رحمتش بر شما نبود حتماً شیطان را پیروی می کردید مگر تعداد کمی از شما ﴿۸۳
در آیه ی فوق بروشنی اولی الامر فرماندهان و کارشناسان جنگی و امنیتی هستند که توان آنالیز وقایع و اخبار را دارا هستند و اولی الامر بر خلاف دید گاه های سنتی افرادی نیستند که مورد نظر گروه ها و فرقه های مذهبی قرار گرفته و برای توجیه عقاید باطل خود آنها را بعنوان اولی الامر معرفی می کنند آیه ی فوق این را بروشنی ثابت میکند

5 - فرق بین رسول و نبی چیست؟

سوالات قرآن برای ترویج و نشر فرهنگ کتاب آسمانی 5
اندیشمندان مسلمان بفرمایید که واژه ی (( رسول )) و (( نبی )) در قرآن به چه معنی است و آیا فرقی بین رسول و نبی هست؟
بسیار سپاسگذارم از دوستانی که در دادن جواب و ارائه ی نظرات در جهت فهم قرآن کوتاهی نکردند اجرکم عندالله
واژه رسول = فرستاده و نبی = خبر دهنده در آیات قرآن بسیار تکرار شده واژه ی انبیاء و رسل بصورت جمع هم آمده اما با دقت در آیات قرآن در میابیم که رسولان میتوانند شامل غیر از انسان هم باشند میتوانند ملک باشند و یا عوامل طبیعی مانند باد و باران و آسمان اما این رسولان اگر نبی نباشند نمیتوانند برای انسان دارای پیام مانند انبیاء باشند اما این رسولان پیوسته از جانب خدا بسوی بشر فرستاده می شوند
وَهُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ وَيُرْسِلُ عَلَيْكُم حَفَظَةً حَتَّىَ إِذَا جَاء أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا وَهُمْ لاَ يُفَرِّطُونَ [الأنعام : 61]
و او قدرتمند است بر فراز بنده هایش و بر شما نگهبانانی میفرستد تا وقتی مرگ یکی از شما فرا رسد رسولان ما او را می میرانند و آنها (در این کار) کوتاهی نمیکنند 61
وَهُوَ الَّذِي يُرْسِلُ الرِّيَاحَ بُشْراً بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ ......الأعراف : 57]
يُرْسِلِ السَّمَاء عَلَيْكُم مِّدْرَاراً [نوح : 11]آسمان را برای شما ریزنده می فرستد
......وَيُرْسِلُ الصَّوَاعِقَ فَيُصِيبُ بِهَا مَن يَشَاءُ وَهُمْ يُجَادِلُونَ فِي اللّهِ وَهُوَ شَدِيدُ الْمِحَالِ [الرعد : 13]
و صاعقه ها را میفرستد و آن را به هر کسی که بخواهد می رساند و آنها در راه خدا مجادله میکنند و او سخت کیفر است
.......أَوْ يُرْسِلَ عَلَيْكُمْ حَاصِباً ثُمَّ لاَ تَجِدُواْ لَكُمْ وَكِيلاً [الإسراء : 68]
......یا برای شما طوفان شن بفرستد سپس در آن هنگام هیچ نماینده ای برای خود پیدا نکنید ؟ 68
........فَيُرْسِلَ عَلَيْكُمْ قَاصِفا مِّنَ الرِّيحِ فَيُغْرِقَكُم بِمَا كَفَرْتُمْ ثُمَّ لاَ تَجِدُواْ لَكُمْ عَلَيْنَا بِهِ تَبِيعاً [الإسراء : 69]
.......و بر شما تند بادی کوبنده بفرستد و شما را به علت کفرتان غرق سازد ؟ سپس برای خود هیچ قراردادی را در مقابل ما پیدا نخواهید کرد 69
........وَيُرْسِلَ عَلَيْهَا حُسْبَاناً مِّنَ السَّمَاءِ فَتُصْبِحَ صَعِيداً زَلَقاً [الكهف : 40]
.......بدهد و بر آن از آسمان حساب گننده ای میفرستد تا صبح کند زیمینی تراشیده (بیابان)40
از این دست از آیات که در آن رسول غیر از بشر است در قرآن بسیار است که در حال حاضر هم خدا آنها را میفرستد اما هیچ گدام از این رسولان نبی نیستند
به رسول اکرم و پیامبران قبل از او هم نبی گفته میشود و هم رسول اما آنها رسولانی هستند که نبی هستند و پیام آوران الهی برای بشر هستند حال نتیجه گیری میکنم که هر نبیی الزامآ باید رسول باشد اما هر رسولی حتمآ نبی نیست میتواند نبی نباشد کسانی که ریاضی خوانده اند بهتر متوجه مطلب خواهند شد اما بسیار ساده است برای کسانی که اصلآ ریاضی نخوانده اند به بیانی ساده تر >>>هر نبی حتما رسول هم هست اما هر رسولی ممکن است نبی باشد و یا نبی نباشد<<

6 - اطاعت کردن از قران همان اطاعت کردن از رسول است

جواب : سوالات قرآن برای ترویج و نشر فرهنگ کتاب آسمانی 32
عزیزان خردمند لطفآ با تدبر و تفکر در آیات قرآن بفرمایید
1 - اگر کسی از آیات قرآن اطاعت کند آیا از رسول اطاعت کرده یا خیر ؟
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ .....[النساء : 59] مَّنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللّهَ وَمَن تَوَلَّى فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظاً [النساء : 80]

جواب : اطاعت کردن از قران همان اطاعت کردن از رسول است
رسول چه چیزی به ما داد ؟

>>> رسول فقط به ما قران را داد و از غیر قرآن ما را نهی کرد<<<


اطاعت کردن از قران همان اطاعت کردن از رسول است

رسول چه چیزی به ما داد ؟

اصحاب حدیث برای بی رنگ جلوه دادن قرآن وبیان این مطلب که قرآن کافی نیست و ما نیاز به احادیث داریم  و اثبات احادیث شان از هیچ کوششی فروگذار نمیکنند 
 أَوَلَمْ يَكْفِهِمْ أَنَّا أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ يُتْلَى عَلَيْهِمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَرَحْمَةً وَذِكْرَى لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ [العنكبوت : 51]
آیا برای انها کافی نیست که ما کتاب را بر تو نازل کردیم و بر آنها خوانده میشود البته در این تذکرو رحمتی است برای قومی که ایمان آوردند 51
این افراد با الهام از شیطان آنچنان مطالب را برای شبه افکندن در قرآن و ناکافی بودن آن بیان میکنند تا انسان را دچار شبه و تردید کنند و به هدف نهایی خود یعنی ایجاد احکامی که به دل آنها خوش می آید برسند هر چند این احکام مخالف نص صریح قران باشد احکامی مانند کنیزداری و برده داری سنگسار قتل مرتد و کافر عدم برابری انسانها بخصوص زنها و مردها و غیره............که از احکام بر آمده از افتراهایی است که به رسول گرامی اسلام منتسب میکنند و ان را سنت رسول مینامند تا بنام رسول هر حکم و مجوزی را که میخواهند صادر کنند و بیشتر از این آیات استفاده میکنند تا فتنه و شبه ایجاد کنند  
  يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ...... [النساء : 59 
ای کسانی که ایمان اوردید از خدا و رسول اطاعت کنید
من میگویم و من یطع القرآن فقد اطاع الرسول یعنی :
>>>هر کس ازقرآن اطاعت کند قطعآ از رسول اطاعت کرده<<<
7 وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا .......[الحشر :  
 و آنچه را رسول به شما داد آن را بگیرید و آنچه را از آن نهی فرمود از آن دوری کنید
و الرسول یاتینا بالقران فقط و نهینا عن غیر القرآن
>>> رسول فقط به ما قران را داد و از غیر قرآن ما را نهی کرد<<<
 اینهم آیاتش که بروشنی مطلب را توضیح میدهد
اتَّبِعُواْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُمْ وَلاَ تَتَّبِعُواْ مِن دُونِهِ أَوْلِيَاء قَلِيلاً مَّا تَذَكَّرُونَ [الأعراف : 3]
از آنچه از جانب خدا برایتان نازل گردیده پیروی کنید و غیر از آن از هیچ اولیای دیگری پیروی نکنید بسیار کم است آنچه را متذکر می شوید 3
اولیای دیگر میتوان هر کس دیگر غیر از خدا باشد خواه امام بخاری باشد خواه امام جعفر صادق یا هر کس دیگری
وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنزَلَ اللّهُ قَالُواْ بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لاَ يَعْقِلُونَ شَيْئاً وَلاَ يَهْتَدُونَ [البقرة : 170]
و وقتی به آنها گفته شود پیروی کنید از آنچه خدا نازل کرده است می گویند بلکه ما پیروی میکنیم از چیزهایی که پدرانمان را بر آن یافته ایم (دنباله رو پدرانمان هستیم ) آیا و اگر چه پدرانشان عقلشان را در چیزی به کار نبردند و هدایت هم نشدند ؟
حکم فقط از جانب خدای متعال است و رسول حق قانون گذاری ندارد رسول هم مانند ما که فقط باید از آنچه از جانب خدا بسوی ما نازل شده تبعیت کنیم پیامبر نیز به دستور خدا فقط از آنچه بسوی او وحی میشود تبعیت میکند و بارها به این مطلب در قرآن اعتراف میکند
وَاتَّبِعْ مَا يُوحَى إِلَيْكَ وَاصْبِرْ حَتَّىَ يَحْكُمَ اللّهُ وَهُوَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ [يونس : 109]
و فقط از آنچه بسویت وحی میشود پیروی کن و صبر کن تا خدا حکم کند و او بهترین حکم کننده هاست 10/109
اتَّبِعْ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ لا إِلَـهَ إِلاَّ هُوَ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ [الأنعام : 106]
فقط از آنچه از پروردگارت بسوی تو وحی میشود پیروی کن هیچ خدایی غیر از او وجود ندارد و از مشرکان روی بگردان 6/106
قُلْ مَا كُنتُ بِدْعاً مِّنْ الرُّسُلِ وَمَا أَدْرِي مَا يُفْعَلُ بِي وَلَا بِكُمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ وَمَا أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ مُّبِينٌ [الأحقاف : 9]
بگو من پیامبر نو پدیده ای از پیامبران نیستم و نمی دانم چه کار با من کرده میشود و یا چه کار با شما مشود من فقط آز آنچه بسویم وحی میشود پیروی میکنم
.........قُلْ إِنَّمَا أَتَّبِعُ مَا يِوحَى إِلَيَّ مِن رَّبِّي ...............اعراف 203]
........بگو من فقط از آنچه از جانب پروردگارم بسویم وحی میشود پیروی میکنم ..........7/203
وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالَ الَّذِينَ لاَ يَرْجُونَ لِقَاءنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَيْرِ هَـذَا أَوْ بَدِّلْهُ قُلْ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أُبَدِّلَهُ مِن تِلْقَاء نَفْسِي إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا يُوحَى إِلَيَّ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ [يونس : 15]
و وقتی آیات ما بروشنی بر آنها تلاوت میشود کسانی که به ملاقات ما امید ندارند میگویند برای ما قرآنی غیر از این بیاور یاهمین قرآن را تبدیلش کن بگو در صلاحیت من نیست که آن را تبدیل کنم من فقط از آنچه بسویم وحی میشود پیروی میکنم و و از عذاب روز بزرگ میترسم که نافرمانی از پروردگارم کنم 10/15

اصحاب حدیث
و اگر اصحاب حدیث بر اساس خواستگاه فرقه ای هنوز هم بر این باور هستند که چگونگی خواندن نماز در کتابهای حدیث ثبت و ضبط است باید بدانند که صحیح بخاری اولین کتاب حدیث اهل سنت 250 سال بعد از پیامبر نوشته شد و اصول کافی قدیمی ترین کتاب حدیث شیعیان 310 سال بعد از پیامبر نگاشته شد
حال به سوال من جواب دهید مسلمانها بعد از فوت پیامبر و قبل از نوشتن این کتابها چگونه نماز میخواندند؟؟؟؟؟؟؟؟
و با وجود اختلافات شدیدی که اصحاب حدیث در روایتها و حدیث هایشان دارند چرا مسلمانها هیچ اختلافی راجع به تعداد رکعات و بر پا داشتن نماز ندارند مثلآ با اینکه هیچ حدیثی برای 17 رکعت نماز نداریم اما هیچ اختلافی میان مسلمانها در این زمینه وجود ندارد
مسلمانها بعد از فوت پیامبر بدون نیاز به حدیث و روایات جعلی و با اتکاء صرف به تعالیم قرآن احکام خود را از قران استنتاج کرده و به آن عمل مینمودند تا اینکه سیصد سال بعد سرو کله احادیثی پیدا میشود که مقابل حکم خدا حکم دیگری دارند و مردم را از عمل به قرآن باز می دارند و برای مقبولیت عامه به پیامبر منسوب میشوند تا احکام خدا را نقض نمایند بعنوان مثال برای زنا حکم سنگسار میدهند و زنای محصن و غیر محصن درست میکنند در حالی که حکم سنگسار در قران نیست و خدا بروشنی حکم زنا را در سوره ی نور آیه 2 به مسلمانها اعلام نموده
الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِئَةَ جَلْدَةٍ وَلَا تَأْخُذْكُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ [النور : 2]
زن زنا کار و مرد زنا کار به هرکدام یکصد شلاق که جنس آن از پوست باشد بزنید و نباید به
ان دو مهربانی در اجرای حکم در آیین خدا روا دارید اگر شما ایمان به خدا و روز آخر دارید و باید گروهی از مومنین شاهد اجرای حکم باشند
اما صحاب حدیث بر خلاف ادعاهایشان که میگویند ما حدیث را به قران رجوع میدهیم اگر موافق قران بود ان را قبول و اگر موافق نبود ان را رد می کنیم این کار را نمی کنند بلکه اگر احادیث آنها خلاف قران بود براحتی قران را کنار گذاشته و از احادیث خود که نام سنت رسول بر ان گذاشته اند تبعیت میکنند
فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُم بَيْنَهُمْ زُبُراً كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ [المؤمنون : 53]
و دستور خدا را بین خودشان پاره پاره کردند هر فرقه ای به آنچه نزد خودشان است خوشحال هستند
وَلَا تَكُونُوا مِنَ الْمُشْرِكِينَ [الروم : 31]مِنَ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعاً كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ [الروم : 32]
و از مشرکان نباشید 31 از کسانی که دین خود را فرقه فرقه کردند و به گروه های مختلف تقسیم شدند هر گروهی به انچه در دست دارند دلخوشند
آیا وقت آن نرسیده که باورمندان به احادیث همانطوری که ادعا میکنند عمل کرده و به حوزه ی اندیشمندانه ی قران باز گردند و کلام خدا را سر لوحه ی باورهایشان قرار داده و از خرافات و اوهامی که بر مبنای ظن و گمان پیشینیان ایجاد شده تبری و دوری جویند


آیا هر سخنی رسول میگفت کلام وحی بود؟؟؟؟؟
مثلآ اگر رسول به همسرش میگفت امشب شام چه داریم ؟ آیا این وحی بود ؟
یا اگر به دخترش میگفت امشب برای مهمانی به خانه ی شما می آییم آیا این وحی بود ؟
یا میگفت این بالش را از زیر سرم بردارید و یا لطفآ کمی آب به من بدهید؟ آیا این سخنان و مانند آن وحی است؟
یک مسلمان معتقد به قرآن باید با شعور کلام وحی را بفهمد و از آن تبعیت کند و فرق بین کلام خدا که در غالب وحی نازل شده را با کلام رسول متوجه باشد هرگز قرآن کلام رسول نیست همانطوریکه در کتب پیشین انبیاءهیچ نقشی ندارند
چرا ما اینهمه دستو پا میزنیم که با تحریف سخن پیامبر راستگو که میگوید من بشر هستم عقیده های خرافی خود را نیکو جلوه دهیم وآنها را توجیه کنیم
>>>>>>>>قُلْ سُبْحَانَ رَبِّي هَلْ كُنتُ إَلاَّ بَشَراً رَّسُولاً [الإسراء : 93]
وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى [النجم : 3]إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى [النجم : 4]عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَى [النجم : 5]ذُو مِرَّةٍ فَاسْتَوَى [النجم : 6]وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَى [النجم : 7]ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى [النجم : 8]فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى [النجم : 9]فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِهِ مَا أَوْحَى [النجم : 10]
سوگند به ستاره هنگامى كه افول مى كند، (1)كه دوست شما گمراه نشده (2)و هرگز از روى هواى نفس سخن نمى گويد! (3) آن چيزى جز وحى كه بر او نازل شده نيست! (4)آن كس كه قدرت عظيمى دارد او را تعليم داده است; (5)همان كس كه توانايى فوق العاده دارد(6)در حالى كه در افق برتر قرار داشت! (7)سپس نزديكتر و نزديكتر شد(8)تا آنكه فاصله او به اندازه فاصله دو كمان يا نزدیکتر بود (9)در اينجا خداوند آنچه را وحى كردنى بود به بنده اش وحى نمود. (10)
این آیات بروشنی نشان میدهد که آنچه رسول از زبان وحی میگفت کلام خدا بود که به او وحی می شده و با سخنان روزمره ی رسول کاملآ متفاوت و متمایز است و از روی هوی و هوس نمیتوانست در آن دخالتی داشته باشدچرا که در آن صورت
وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ [الحاقة : 44]لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَمِينِ [الحاقة : 45]ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِينَ [الحاقة : 46]فَمَا مِنكُم مِّنْ أَحَدٍ عَنْهُ حَاجِزِينَ [الحاقة : 47]وَإِنَّهُ لَتَذْكِرَةٌ لِّلْمُتَّقِينَ [الحاقة : 48]
اگر او سخنى دروغ بر ما مى بست، (44)ما او را با قدرت مى گرفتيم، (45)سپس رگ قلبش را قطع مى كرديم، (46)و هيچ كس از شما نمى توانست از (مجازات) او مانع شود! (47)و آن مسلما تذكرى براى پرهيزگاران است! (48)
تکلیفش را خدا در این آیات روشن شده مشرکین و نا باوران اصرار داشتند که قران کلام محمد است و آنها را خودش ساخته و به دروغ به خدا نسبت میدهد اما خدا در مقابل سخن ناباوران با استدلال عجز آنها را به رخشان میکشد و میگوید
أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُواْ بِعَشْرِ سُوَرٍ مِّثْلِهِ مُفْتَرَيَاتٍ وَادْعُواْ مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللّهِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ [هود : 13]
آنها مى گويند: «او به دروغ اين (قرآن) را (به خدا) نسبت داده (و ساختگى است)!» بگو: «اگر راست مى گوييد، شما هم ده سوره ساختگى همانند اين قرآن بياوريد; و تمام كسانى را كه مى توانيد -غير از خدا- (براى اين كار) دعوت كنيد!» (13)
کلید فهم توحید در این آیه وَادْعُواْ مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللّهِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ است که خدا و فقط خداست که این آیات را نازل میکند چراکه نگفته وَادْعُواْ مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللّهِ والرسول ؟در جاهای دیگر قران هم بصراحت میگوید که این کتاب بشر نیست و کسی توان ندارد که حتی سوره ای مانند آن را بیاورد حتی محمد را استثنا میکند و فقط نام خداست که در تنزیل کتاب نقش دارد و بقیه انسانها از جمله رسول از آوردن سوره ای مانند آن عاجز هستند
وَإِن كُنتُمْ فِي رَيْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ وَادْعُواْ شُهَدَاءكُم مِّن دُونِ اللّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ [البقرة : 23]فَإِن لَّمْ تَفْعَلُواْ وَلَن تَفْعَلُواْ فَاتَّقُواْ النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ [البقرة : 24]
و اگر از آنچه بر بنده خود نازل کردیم در شک هستید پس یک سوره مانند آن را بیاورید و (برای انجام این کار)تمام گواهان خود را (که بتوانند به شما کمک کنند)غیر از خدا را به کمک بخوانید اگر راست میگویید 23 و اگر نتوانستید انجامش دهید (که سوره ای مانند آن بیاورید)و هرگز نمیتوانید این کار را انجام دهید پس خود رانگهداری کنید از آتشی که هیزمش مردم و سنگها هستند آماده شده برای کافران 24
قُل لَّئِنِ اجْتَمَعَتِ الإِنسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَن يَأْتُواْ بِمِثْلِ هَـذَا الْقُرْآنِ لاَ يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيراً [الإسراء : 88]
بگو اگر انس و جن گرد آيند تا نظير اين قرآن را بياورند مانند آن را نخواهند آورد هر چند برخى از آنها پشتيبان برخى [ديگر] باشند 88
برای من همه چیز روشن است از اینکه هنوز بعضی اصرار دارند که کتابهای دیگری را در مقابل کتاب خداوند قرار دهند و مانند آن باورش کنند تعجب میکنم
                           بنده خدا



برای برسی بیشتر میتوانید ادامه ی مطلب را در وبلاگ زیر مشاهده نمایید http://quranmoslems.blogspot.co.uk/2012/08/blog-post_9.html